بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 9946
کل یادداشتها ها : 12
امروز می خوام چند تا از ترانه های آقای علی اشرف نوبتی معروف به پرتوی کرمانشاهی ،همشهری شاعرم رو براتون بنویسم . هدف اصلی من از این کار معرفی بیشتر ایشون به کساییه که تا حالا این اسم رو نشنیدن اما مطمئنم اگه کتابشون رو مطالعه کنن پشیمون نمیشن
بیستون
در اوج بیستون چون مرغی آزاد زجان فریاد کردم آی فرهاد
تورا گر عاشقی آموخت این کوه مرا هم درسی از آزادگی داد
بهاری در خزان
مه مهر است و غوغا کرده باران زده نقشی دگر بر پرده باران
درختان سرخ و زرد و دشت ها سبز بهاری در خزان آورده باران
آوار موج
من آن مرغم به بام و منظر خویش که گشتم تیر باران از پر خویش
در این دریا من آن آوار موجم که روز شب خرابم بر سر خویش
آرش
من آرش بودم و شعرم کمانم هدف در مرز های بیکرانم
نشان تیر من هر جا که جستید همانجا هم به خاک افتاده جانم
(برگرفته از کتاب کوچه باغیها سروده های پرتوی کرمانشاهی با اهتمام آقای محمد علی سلطانی)